مدح و مرثیۀ حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام
هر کجا که ذکر خیرت هست و از تو یادی است مینشینم با ادب! این عادتِ اجدادی است خسته از کنج قفس پر میکشم تا شهرری سخت ویران و خرابم؛ حاجتم آبادی است این حرم جایِ کبوتر دارد عمری یاکریم چون کرَم داری و کارَت دادنِ آزادی است حـضرتِ عـبدالعـظیم و سـیّدِ اهـل کـرم عاشقت هستم! وَ این احساس مادرزادی است خیره بر صحنت شدم آتش گرفتم! چون بقیع بیحرم ماندهست و این غربت چه غیرِعادی است مرقـدت شد کـربلای ثانی و جانِ حسین سر به راهم کن! ببخش آقا اگر ایرادی است مُهر تأیـیدی گرفتی از امامِ عـصر خود این جوابِ هر سلامی که به دستش دادی است رفتی و در وصف شأن تو همین کافیست که داغـدارِ ماتـمت مـولا امامِ هـادی است! |